جدول جو
جدول جو

معنی دره ویره - جستجوی لغت در جدول جو

دره ویره
(دَ رِ)
دهی است از دهستان دره صیدی بخش اشترینان شهرستان بروجرد. واقع در 18هزارگزی شمال خاوری اشترینان و کنار راه مالرو دره میانه به دره گرگ، با 106 تن سکنه. آب آن از قنات و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دَرْ رَ کَ رَ)
ده کوچکی است از دهستان پسکوه بخش سوران شهرستان سراوان واقع در 60هزارگزی شمال باختری سوران و 18 هزارگزی جنوب راه فرعی خاش به سوران. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(دِهْ رَ / رِ)
کاری که همه مردم ده با هم انجام دهند چون حفر جوی و ساختن بنایی. (یادداشت مؤلف) ، وجهی که همه می پردازند. (در لهجۀ بختیاری) (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(دَرْ رَ)
دهی است از دهستان پیشکوه بخش تفت شهرستان یزد. واقع در 19هزارگزی خاور تفت و 4 هزارگزی باختر جادۀ یزد، با 696تن سکنه. آب آن از قنات و راه آن فرعی است. دبستان و معدن سرب دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(دَرْ رَ)
دهی است جزء دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان لاهیجان واقع در5هزارگزی جنوب لاهیجان. آب آن از استخر محلی و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(دِهْ رَ)
دهی است از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان کاشان. واقع در 39هزارگزی جنوب خاوری کاشان. دارای 460 تن سکنه است. آب آن از قنات تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(دَرْ رَ مَ)
دهی است از دهستان ایتوند بخش دلفان شهرستان خرم آباد در 18هزارگزی شمال نورآباد و 11هزارگزی خاور راه خرم آباد به کرمانشاه. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(دَرْ رَ رَ)
دهی از دهستان طیبی سرحدی بخش کهکیلویه شهرستان بهبهان واقع در 4هزارگزی شمال خاوری قلعه رئیس مرکز دهستان، با 150 تن سکنه. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. ساکنین آن از طایفه طیبی هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(دَ رِ لِ)
دهی است از دهستان والابجرد شهرستان بروجرد واقع در 9هزارگزی جنوب بروجرد و 3 هزارگزی باختر راه شوسۀ بروجرد به دورود. آب آن از قنات و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(دَرْ رَ)
دو فرسخ و نیم میانۀ جنوب و مشرق فراش بند است. (فارسنامۀ ناصری). ازقرای فراش بند است. (فرهنگ جغرافیایی ایران ص 112)
لغت نامه دهخدا
(دَرْرَ)
دهی است از دهستان ایوه بخش ایذه شهرستان اهواز واقع در60 هزارگزی باختر ایذه. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(دَرْ رَ)
دهی است از دهستان سربندبالا بخش سربند شهرستان اراک. واقع در 33هزارگزی جنوب باختری آستانه و 4هزارگزی راه قدیم اراک به بروجرد، با 456 تن سکنه. آب آن از چشمه و قنات و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(دَرْ رَ)
ده کوچکی است از دهستان موگوئی بخش آخوره شهرستان فریدن و واقع در 35هزارگزی باختر آخوره و متصل به راه عمومی مالرو. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(دَرْرِ رَ)
دهی است از دهستان شهاباد بخش حومه شهرستان بیرجند. واقع در 9هزارگزی جنوب خاوری بیرجند. آب آن از قنات و راه آن مالرو است. مزرعۀ باغ تنگل جزء این ده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(دَرِ جِ)
دهی است از بخش گوران شهرستان شاه آباد. واقع در 21هزارگزی شمال باختری گهواره و 3 هزارگزی گورگاورز، با 150 تن سکنه آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. اهالی آن از تیره بهرامی قلخانی هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(دَ رِ)
ده کوچکی است از دهستان سارال بخش دیواندره شهرستان سنندج. واقع در 20هزارگزی جنوب باختری دیواندره. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(تَ رَ / رِ رَ / رِ)
سبزه ای است که آنرا به تازی ایهقان خوانند. (فرهنگ جهانگیری) (شرفنامۀ منیری). سبزی و تره ای است که آنرا ایهقان خوانند و آن خردل صحرایی است. (برهان). خردل صحرایی. (ناظم الاطباء). تره ای است که بتازی ایهقان گویند و آن تره ای است که دراز میشود و شکوفۀ سرخ دارد و برگش پهن است و خورده میشود. (فرهنگ رشیدی) (از انجمن آرا) (از آنندراج). رجوع به ایهقان شود
لغت نامه دهخدا
(بَ رَ خَ رَ)
دهی است از دهستان کوهدشت بخش طرهان شهرستان خرم آباد. سکنۀ آن 300 تن. آب آن از چاه و محصول آن غلات است. ساکنان این ده از طایفۀ گومه می باشند. (از فرهنگجغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
میل نداشتن
فرهنگ گویش مازندرانی
داس بزرگ علف تراشی
فرهنگ گویش مازندرانی
پیاپی، پشت سر هم
فرهنگ گویش مازندرانی
نقطه ی دور
فرهنگ گویش مازندرانی